بیست و دومین ماهگرد عسلی
محدثه جان عزیزم:
به خاطر قامت کوچک تو،در دست های بزرگ من
به خاطر لب های بزرگ من،بر گونه های کوچک و لطیف تو
به خاطر مشت کوچک تو، به دور انگشت بزرگ من
خدا را سپاس می گویم!!
بهترینم بیست و دومین ماهگردد مبارک
اتفاقات مهم این ماه:
دختر گلمو از شیر گرفتم
عزیز دلم کلمات رو کنار هم قرار میده مثلا میگه مامان شیر اخه من فدای تو
برای دختری حتما باید قصه بگم تا بخوابه
دخملی یه مریضی خیلی بد گرفت
رفتیم همایش شیر خوارگان حسین
دختر گلم دست راست و چپشو به طور کامل تشخیص میده
عزیز مامان رنگ ها رو بلده و اونارو نام می بره اما چه نامیدنی به قرمز میگه ننز
صورتی --دوتی سبز--سس نارنجی ---ناجی زرد ---دز ابی ---بابی
مامان فدات بشه با این حرف زدنت خوشمزه
ماهگردد مبارک عزیز دلم
قربون دخترم بشم که هروقت اذان میدن میگه ماز ماز و سریع میاد نماز بخونه
محدثه در حال نگاه کردن به افسانه جومونگ
اینم لونه پرنده سپاه به قول بانو یومیول