تمارض
با ارزش تر ازتو، توهستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده
قدم به قدم باتو،لحظه به لحظه در فکر تو ،
عطر داشتنت، ماندن خاطره هایی که مرور کردن آن در آینده ای
نزدیک دلها را شادمیکند
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم
و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه های زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو آغاز
دوباره ایست فردا در کنار تو فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم
آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم
ا
از صبح که بیدارشدم محدثه هر چند یکبار پاشو میگرفت
و کلی ای و اوی میکرد منم خیلی نگران شدم و بعد از ظهر هم
همین قضیه دوباره تکرار شد و من همسری نگران و سراسیمه
دخملی رو بردیم دکتر که دکترش گفت چیزی نیست و ما برگشتیم
وقتی که پدر شوهرم داشت با نوه های خاله شوهرم احوالپرسی و
روبوسی میکرد محدثه هم پاشو گرفت و شروع به ای و اوی کردن کرد
و وقتی پدر شوهرم اونو بغل کرد و بوسید اروم شد الان که دارم فکر میکنم
میبینم هر وقت که با خواسته های محدثه مخالفت می کنم پا دردش شروع میشه
امروز داشتم فکر می کردم مادر چه موجود زجر کشید ه ایه همیشه باید نگران این باشه
که مبادا خاری به پای نو گلم بره مبادا دلش پر غصه بشه مبادا چشمش گریون بشه