دلنوشته
روز اول که قدم های نازنینت را در وجودم نهادی دلم را لرزاندی و من دیوانه وار منتظر آمدنت بودم تا اینکه پا به عرصه ی وجود نهادی... و امروزتو را با تمام وجودم می ستایم زیرا که با آمدنت بهترین نام دنیا را به من بخشیدی و من با تو طعم زیبای مادری را چشیدم... نازنینم بهترین روزهای جوانیم را برایت سپری میکنم بی آنکه به گذر عمرم نگاهی بیاندازم به امید فردایی روشن برای تو... ...
نویسنده :
مامان محدثه
13:26